loading...
بچه های جمله های شیطون
شیطونه بازدید : 7 پنجشنبه 26 تیر 1393 نظرات (1)

لاته سرش میخوره به میله ی وسط اتوبوس؛ جا به جا ولو میشه کف اتوبوس، بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه


--------

یه روز یه چوپان میره خواستگاری. بهش میگن چه کاره ای؟ میگه: مهندس دامپیوتر و پشم افزار


--------

پسر: بابا نقاشیم قشنگه

بابا: عاره پسرم چی کشیدی؟

پسر: یه گاو داره علف میخوره!

بابا: کو علف؟

پسر: گاو خورد!

بابا: پس گاو کو؟

پسر: علف خورد رفت!


--------

ادامه در ادامه ی مطالب

از بچه یه آخونده میپرسن بابات چیکارست، روش نمیشه بگه آخونده میگه کمربند مشکی قرآن داره


--------

یارو میره جبهه، نارنجک به خودش میبنده و میره زیر تانک خودی!روی سنگ قبرش مینویسن: حسین نفهمیده!


--------

هنگام نوشیدن آب سه تا بسم الله بگویید زیرا در آّب سه تا جن وجود دارد: دوتا هیدروجن و یکی اکسی جن


--------

یه روز سه تا دیوونه رو میندازن تو یه اتاق دوتاشون میرقصن یکیشون هی میگه: سبز-آبی-قرمز، ازش میپرسن چرا اینجوری میگی؟ میگه: من رقص نورم


--------

یارو به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری شکمش جواب داد: میخوای من کار کنم تو بخوری!! حالت بد شد یا خنده ات گرفت :)))


--------

از یه نی نی میپرسن عشق یعنی چی؟

میگه: عخش ینی بزالی کسی که دوسس دالی از پفکت بوخله اما فقط توتا


--------

یه روز یارو سوار هواپیما میشه، یهو هواپیما سقوط میکنه ....

این قرار بود جک بشه ولی حادثه خبر نمیکنه


--------

اگه گفتین تو محل کی به همه محرمه؟ خوب معلومه لبنیاتی سرکوچه! چرا؟ چوبه به همه ی محل شیر میده.


--------

به پدر حسین فهمیده میگن نظرت درباره پسرت چیه؟ میگه برو بابا هنوز دارم قسط تانک رو میدم!!! خخخ


--------

یه روز یارو 1لیوان خاکشیر میخوره به خاطره اینکه تهنشین نشه تا شب پشتک میزنه


--------

قاضی: چرا با سر زدی تو صورت دوستت؟

غضنفر: جناب قاضی! خودش خواست، هروقت من را می دید میگفت یه سری به ما بزن.


--------

به غضنفر میگن شغلت چیه: میگه یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمیگه!


--------

مثبت اندیشی یعنی اگه گنجشکی روی سرت خرابی کرده. بگی: خدا رو شکر که گاو پرواز نمیکنه


--------

غضنفر میره دزدی، صاحب خانه پا میشه میگه کیه اونجا؟ غضنفر میگه: هیشکی گربه است، بعععععع


--------

غضنفر از تاکسی پیاده میشه راننده بهش میگه: داداش دستت لای در گیر نکنه. غضنفر میگه: قربونت سرت لای در گیر نکنه!


--------

از یه بنده خدا میپرسن که چرا زنگ گرفتی؟ میگه والله دیدم تو زندگی هیچی نشدم، گفتم حداقل داماد بشم!


--------

یه روز حسن خان میره در خونه دوستش، هر چی در میزنه کسی در رو باز نمیکنه، با خودش میگه: فکر کنم در خرابه! زنگ میزنم!


--------

بسیجیه میره عروسک فروشی به صاحب مغازه میگه اقا یه دونه از اون خواهرا بده! خخ


--------

آدم ها به جهنم و حیوانات به بهشت بروند.

غضنفر راه افتاد به طرف بهشت، گفتند تو که آدمی کجا میری؟ میگه: تو دنیا که خر بودیم قیامت که شد یهو آدم شدیم


--------

غضنفر که پولدار بوده بچشو میبره مهدکودک لندن تا خارجی یاد بگیره؛ سال بعد میره سراغ بچه اش نرسیده به مهدکودک بچه های لندنی داد زدن: ممتقی بوات اومد!!


--------

از غضنفر میپرسن برای بستن لامپ به چند نفر احتیاج است؟ میگه به 3 نفر. میگن چرا سه نفر؟ میگه یه نفر میره بالانردبون، لامپ رو میگیره.. دو نفر پایین، نردبون رو میچرخونن


--------


برچسب ها متفرقه , فقط خنده , جوک ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مهسا در تاریخ 1393/04/29 و 17:52 دقیقه ارسال شده است

جالب بود شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بچه های شیطون جمله های قشنگی رو برای شما آماده کردن که لذت ببرید امیدوارم با نظارتتون ما رو همراهی کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 34
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 5,169
  • کدهای اختصاصی
    بچه های شیطون جمله های قشنگی رو برای شما آماده کردن که لذت ببرید امیدوارم با نظارتتون ما رو همراهی کنید